عرصه های حضور زنان در دوره حکومت امام علی (ع)

سخنان،نصایح،احادیث و ویژگیهای امام علی(ع

اَلْعِلْمُ ثَلاثَهٌ: اَلْفِقْهُ لِلاَْدْیانِ، وَ الطِّبُّ لِلاَْبْدانِ،وَ النَّحْوُ لِلِّسانِ

عرصه های حضور زنان در دوره حکومت امام علی (ع)

کاظمی
سخنان،نصایح،احادیث و ویژگیهای امام علی(ع اَلْعِلْمُ ثَلاثَهٌ: اَلْفِقْهُ لِلاَْدْیانِ، وَ الطِّبُّ لِلاَْبْدانِ،وَ النَّحْوُ لِلِّسانِ

عرصه های حضور زنان در دوره حکومت امام علی (ع)

 زنان مسلمان در صدر اسلام تلاش داشتند در عرصه های اجتماعی حضور یابند و تاریخ اسلام نیز نمونه هایی از این حضور تاثیرگذار را ثبت کرده است. با توجه به حساسیت حضور زنان در جامعة امروز و مسئولیت پذیری آنان و شناخت محدوده این حضور اجتماعی، این نوشتار درصدد بررسی حضور اجتماعی زنان در عرصه های گوناگون هم چون صحنه های سیاسی نظامی و علمی فرهنگی در دوران حکومت امام علی (ع) در سال های سی و پنج تا چهل هجری است. در این نوشتار از منابع تاریخی، روایی و ادبی استفاده و روش تحقیق، تاریخی تحلیلی و بر اساس جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و نرم افزارهای تاریخی، تدوین شده است. اثبات حضور تاثیرگذار اجتماعی زنان در عرصه های یاد شده در عصر حکومت امام علی (ع)، از دستاوردهای این تحقیق می باشد.

 

مقدمه

همراهی و حضور در جامعه به افراد می آموزد چگونه توانایی خود را در جهت انجام وظایف اجتماعی توسعه داده و وظایف خود را به خوبی انجام دهد. همراه شدن با افراد جامعه در عرصه های اجتماعی دارای ابعاد مختلف می باشد که می توان حضور در صحنه های گوناگونی هم چون عرصه سیاسی، علمی، فرهنگی و... نام برد. زنان نیز در جوامع مختلف در برهه هایی از زمان در عرصه های اجتماعی حضور تأثیرگذار خود را به نمایش گذارده اند. زنان مسلمان نیز در صدر اسلام تلاش داشتند در عرصه های اجتماعی حضور پیدا کنند و پیامبر (ص) به کمک وحی کوشید تا نقش و جایگاه الهی  انسانی زنان را تثبیت کرده و با سیره خود تا حدی زنان را به این باور رساندکه آنان نیز دارای حقوق انسانی هستند و می توانند با پیشرفت و تعالی خود به این جایگاه برسند. با توجه به حضور فعال زنان امروز جامعه اسلامی ایران، بجاست پیشینه این حضور در عرصه های مختلف در دوره های رهبران معصوم( (ع)) به خصوص زمان حکومت امام علی (ع) مورد بررسی قرار گیرد تا با حقیقت این حضور و مسئولیت پذیری زنان بهتر آشنا شده و محدوده این حضور اجتماعی بیشتر تبیین گردد. هدف از این نوشته آگاهی نسبت به گونه های حضور اجتماعی زنان در عصر حاکمیت امام علی (ع) (حضور مثبت یا منفی)، و آگاهی بخشی و الگودهی به زنان مسلمان در زمینه چارچوب حضور اجتماعی می باشد. در مورد پیشینه تحقیق می توان به کتاب «نقش زنان شیعی در عصر حکومت امام علی (ع)» تألیف سید احمد فاضلی بیارجمندی اشاره کرد که چندان به نقش های گوناگون زنان در این عصر پرداخته نشده و واژه شیعه نیز می بایست بر اساس اصطلاحات آن زمان مفهوم شناسی می شد. هم چنین مقاله «نقش زنان در ماجرای صفین»، نگاشته معصومه رییان، در شماره 6 و 7 مجله بانوان شیعه، سال دوم و سوم است که نویسنده فقط به معرفی هفت تن از زنانی که در این جنگ حضور داشته و به تحریک و تشویق مردانی که در پیکار شرکت داشته اند، پرداخته است. به نظر می رسد زنان در عصر حکومت امام علی (ع) در عرصه های مختلف اجتماعی حضور داشته و ممنوعیتی برای آنان نبوده است.

روش تحقیق در این پژوهش تاریخی  تحلیلی است و بر اساس جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و نرم افزارهای تاریخی، تدوین و آماده شده است. این نوشته، درصدد پاسخ گویی به این پرسش که زنان در این دوره در چه عرصه هایی حضور داشته اند و فعالیت های آنان را در دو عرصه نظامی  سیاسی و فرهنگی  علمی در عصر حکومت علوی تبیین می کند.

در آغاز مناسب است اشاره کوتاهی به جایگاه زن در دو عصر جاهلی و عرصه های حضور زنان در عصر نبوی و نیز خلفای سه گانه پس از ایشان داشته باشیم تا بتوان اهمیت حضور زنان را در عصر حکومت علوی را بهتر شناخت.

نگاهی به جایگاه زن در عصر جاهلی

زن در جامعه عصر جاهلی نه تنها از ارزش های انسانی و حقوق اجتماعی در زندگی محروم بود؛ بلکه در برخی قبایل وجود دختر، مایه سرافکندگی به شمار می رفت. از جمله ظلم هایی که در عصر جاهلی در مورد زنان اعمال می شد، زنده به گورکردن دختران در آن عصر بود؛ چرا که دختر نمی توانست هم چون مرد، در میدان جنگ حضور داشته و از قبیله خود دفاع کند و ممکن بود در درگیری ها به دست دشمنان افتاده و از آنان فرزند به دنیا آید و مایه ننگ برای قبیله گردد؛ لذا بنا بر صریح آیات قرآن (نحل، 58 و 59؛ زخرف، 17) (مبرد، ج 2، ص65  63؛ ابن ابی الحدید، 1916 م، ج13، ص174؛ طباطبایی، بی تا، ج 2، ص 267) دست به کشتن او می زدند. این عادت زشت در میان قبایل تمیم، قیس، هذیل، کنده، بکر و قریش رواج داشت. البته این رسم در میان همه اعراب عمومیت نداشت و برخی از شخصیت های بزرگ، با این کار مخالفت می کردند. برای مثال عبدالمطلب (آلوسی، بی تا، ج2، ص187)، زیدبن عمرو بن نفیل (محاملی، 1412ق، ص66؛ طبرانی، بی تا، ج24، ص82 ) و صعصعة بن ناجیه که دختران را به هنگام زنده به گور کردن پدرانشان از آنان گرفته و نگه داری می کردند (بلاذری، 1417ق، ج10، ص469؛ ابن هشام، بی تا، ج 1 ص 240 ). نمونه دیگر ظلم به زنان، نداشتن جایگاه انسانی و به ارث بردن او به عنوان یک مال در میان مردم یثرب بود وقتی مردی فوت می کرد، پسرش می توانست زن پدر را به راحتی تصاحب می کند. به گفته مفسران هنگامی که شخصی به نام ابوقیس بن اسلت از دنیا رفت، پسرش تصمیم گرفت طبق رسوم جاهلیت زن او را به ارث ببرد.کار او باعث شد تا زن نزد پیامبر (ص) رفته و شکایت کند. پس از آن بود که آیه (نساء: 22) نازل شد و آنان را از این عمل نهی کرد (طبری، 1415ق، ج 4 ص 305). اگرچه در همان دوران تعدادی از زنان می کوشیدند تا با حضور خود در عرصه های ارزشی جامعه (ا بن هشام، بی تا، ج 1، ص 187؛ ابن سعد، 1410، ج 8، ص 12؛ بلاذری، 1417، ج1، ص97؛ طبری، بی تا، ج2، ص280؛ مقدسی، بی تا، ج4، ص137) یا عرصه های ضد ارزشی، جایگاه خود را به اثبات رسانند ولی با توجه به دیدگاه غالب مطرح شده، نمی توانستند آن گونه که باید، در جامعه حضور داشته باشند.

عرصه های حضور زنان در عصر نبوی

با بعثت نبی اکرم (ص) ارزش های جدیدی بر جامعه حجاز حاکم گشت و تغییراتی بنیادی در فرهنگ، اخلاق، آداب و سنن پدید آمد. یکی از ارزشمندترین پدیده های کمال خواهی، مسئله علم و گسترش آموزش بود که در سطح جامعه اسلامی آن روز بدون هیچ تمایزی فراگیر شد. ارزش نهادن پیامبر (ص) به امر تعلیم به گونه ای بود که شفاء، به حفصه همسر پیامبر (ص) خواندن و نوشتن آموخت و این آموزش به دستور رسول خدا (ص) انجام شد (ابن سعد،1410ق، ج8، ص67؛ بلاذری، 1988م، ص454؛ ابن عبدالبر، 1412ق، ج4، ص1869؛ ابن حجر، 1415ق،ج8، ص301- 303). به گواهی متون معتبر تاریخی، آموزش در اسلام تنها منحصر به مردان نبود و رسول خدا (ص) روز خاصی را به تعلیم زنان اختصاص داده بود (بخاری، 1410ق، ج1، ص34).

نمونه هایی ا ز حضور زنان در عرصه ها ی گوناگون در عصر نبوی را می توان چنین برشمرد: پیاده کردن روش صحیح زندگی، آموزش و راهنمایی فاطمه (س) (مجلسی، بی تا، ج2، ص3)، دفاع او از ولایت و رهبری امام علی (ع) بعد از رحلت پیامبر (ص) که گویای اندیشه عمیق، علم ودانایی حضرت زهرا (س) نمونه های پررنگی از حضور زنان، در عرصه های علمی و فرهنگی بود (ابن طیفور، بی تا، ص20-12؛ ابن ابی الحدید، 1961ق، ج 16، ص252  249، 211). هم چنین ام سلمه، یکی از همسران رسول خدا (ص) که روایات زیادی را از پیامبر (ص) نقل کرده است (ا بن مبارک، 1411 ق، ص 35؛ صنعانی، بی تا، ج1 ص 163، ج2 ص159؛ حمیدی، ص138؛ ابن ابی الدنیا، بی تا، ص 111؛ ابن ابی عاصم، بی تا، ص100؛ نسائی، 1411ق، ج1ص105؛ ج2، ص82؛ ج 3، ص51؛ ج 4 ص154؛ عقیلی، 1418ق، ج 2، ص3؛ ج 3، ص 125، بخاری، بی تا، ج1، ص47؛ ج4، ص4)، گفت وگوی اسماء دختر یزید بن سکن با رسول خدا (ص)(ابن عبدالبر، 1412ق، ج4، ص 1788- 1787؛ سیوطی، بی تا، ج2 ص153) و زینب عطاره و پرسش او درباره عظمت الهی (صدوق، 1387ق، ص 276)، شاهدی دیگر از حضور زنان در این عرصه است. فعالیت اقتصادی زینب دختر جحش، همسر رسول خدا (ص) (ابن سعد، 1410ق، ج8، ص86- 87؛ ابن عبدالبر، 1412، ج 4، ص 1851) و رائطه همسر عبدالله بن مسعود از یاران محدث پیامبر (ص) و زنی فعال در عرصه اقتصاد خانواده، نمونه هایی بر حضور زنان در زمان پیامبر (ص) در عرصه اقتصادی بود (ابن سعد، 1410ق، ج8، ص225) در عرصه سیاسی و اجتماعی نیز می توان به جریان هجرت و بیعت با پیامبر (ص)، شرکت در بیعت عقبه دوم اشاره کرد که از شعور سیاسی و حضور آنان در مسایل مهم جامعه آن دوره حکایت دارد (ابن سعد، 1410ق، ج8، ص306- 303). هم چنین زنانی چون دره (ابن سعد، 1410ق،ص8، ص40؛ ابن حجر، 1415ق، ج 8، ص127و 128 ) و ام کلثوم دختر عقبة بن أبی معیط (ابن عبدالبر، 1412ق، ج 4، ص 1953و 1954؛ و...) که با مسلمان شدن دست به هجرت زدند. فتح مکه و امان دهی دو زن (ام هانی  ام حکیم) حضور تأثیرگذار زنان را در عرصه سیاسی به خوبی نمایان می کند (یعقوبی، 1371، ج 1، ص419؛ ابن عبدالبر، 1412، ج 4، ص 1935). حضور زنان در میادین جنگ نیز که به صورت های گوناگونی هم چون: آب رسانی و امداد مجروحان، حمل زخمی شدگان (واقدی، 1409 ق، ج1، ص292 و 685؛ ابن هشام، بی تا، ج 2، ص91و 99؛ طبری، بی تا، ج 3، ص 533؛ ابن سعد، 1410 ق، ج 8، ص 333؛ ابن عبدالبر، 1412ق، ج 4، ص1947؛ ابن اثیر، ج 6، ص259) و نیز امداد رسانی حضرت فاطمه (س) در جنگ احد و جلوگیری از خون ریزی زخم رسول خدا (ص)، نمونه هایی از حضور آنان در عرصه نظامی است (واقدی، 1409، ج 1، ص 250). حماسه رزمی و دفاع نسیبه در جنگ احد، باعث شد که جایگاه ویژه ای نزد پیامبرخدا (ص) پیدا کند. (واقدی، 1409ق، ج 1، ص 270  267)

حضور زنان در عصر خلفای سه گانه

با به دست گرفتن خلافت توسط ابوبکر بعد از رحلت رسول خدا (ص)، شیوه های حضور زنان در عرصه های مختلف آن گونه که در زمان رسول خدا (ص) صورت می گرفت، دنبال نشد؛ برای مثال حضور زنان در مسئله بیعت که نوعی حضور سیاسی اجتماعی در آن زمان بود. در عرصه های فرهنگی- علمی نیز به صورت حضوری کمرنگ در تاریخ ثبت شده است؛ برای مثال می توان حضور زنان در میدان جنگ را نام برد که مورخین در چند مورد گزارش کرده اند. (دینوری، 1317، ص155و 156، طبری، بی تا (الف )، ج 5، ص1721، 1724، 1747، ج4 ص1542؛ ابن اعثم، 1372، ص72، 101، 110، 145؛ مسعودی، 1374، ج 1، ص671 و 672 ) یا حضور دختر رسول خدا (ص) با اعتراض بر عملکرد خلیفه در جامعه آن روز مشاهده کرد (یعقوبی، 1371، ج 2، ص 1؛ طبری، ص 118 109؛ ابن قتیبه، 1410، ص 31  28؛ دینوری، 1374، ص 29؛ ابن ابی الحدید، 1961، ج 6، ص 13، ج16، ص211، 249، 252؛ ابن طیفور، بی تا، ص20 12؛ اربلی، 1405، ج2، ص 109)

در زمان خلیفه دوم نیز حضور گمرنگ زنان هم چنان ادامه یافت و حضور آنان در جامعه به جز موارد خاص و در برخی میادین جنگ (طبری، بی تا(الف)، ج 5، ص1757- 1759)، در کتاب های تاریخی گزارش نشده است. این روند تا آن جا ادامه داشت که به همسران پیامبر (ص) نیز اجازه رفتن به حج داده نمی شد (یعقوبی، 1371، ج2، ص63). در زمان خلیفه سوم، حضور کم رنگ زنان، در عرصه ها ادامه یافت تا زمانی که برخی اقدامات عثمان باعث نارضایتی در میان مردم شد که از جمله اعتراض کنندگان به سیاست های وی، عایشه بود.(ابن قتیبه، 1410، ص 43و 44؛ ابن اعثم، 1372، ص375و 376؛ یعقوبی، 1371، ج 2، ص71و72)

حضور زنان در دوران حکومت امام علی (ع)

با مطالعه در گزارشات تاریخی این نکته به خوبی نمایان می شود که روش و سیره رسول خدا (ص) در مورد حضور اجتماعی زنان در زمان خلافت خلفای سه گانه ادامه پیدا نکرد و با به حکومت رسیدن امام علی (ع) و تلاش امام برای احیای سیره نبی اکرم (ص) در ابعاد گوناگون، حضور اجتماعی زنان بیشتر شد. عرصه های این حضور را می توان به سیاسی - نظامی و علمی - فرهنگی تقسیم کرد:

أ. حضور زنان در عرصه سیاسی و نظامی

یکی از مهم ترین عرصه های اجتماعی، عرصه سیاسی است که با ورود به آن می توان ضمن دستیابی به قدرت، به اهداف خود نیز رسید. فعالان سیاسی نمی توانند به مقاصد خود برسند، مگر این که هنر استفاده از امور سیاسی جامعه را داشته باشند. مردان و برخی از زنان در این میدان به رقابت پرداخته و می کوشند تا با سلطه بر امور سیاسی، فضای سیاسی جامعه را به نفع خود یا مقاصد رهبری جامعه رقم زنند. از جمله عرصه های حضور زنان در عصر حکومت امام علی (ع) صحنه سیاسی بود که به پشتیبانی از جایگاه رهبری امام، یا در مقابله با امام و به دو گونه حضور در میدان نظامی و غیر نظامی ظهور و بروز پیدا کرد. اینک مصادیقی از این حضور مورد بررسی قرار می گیرد:

ام سلمه

 ام سلمه همسر رسول خدا (ص) از جمله زنانی بود که هم در عصر نبوی (ص) و هم در زمان امام علی (ع) حضور خوبی را در عرصه های مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به نمایش گذاشت. بیان روایت حدیث منزلت به منظور تبیین جایگاه بر حق رهبری امام علی (ع) بعد از پیامبر (ص) (ابن حیان، 1414، ص15) و همراهی امام علی (ع) با قرآن (حسنی، 1371، ص103؛ بلاذری، 1417، ج2، ص 355) از زبان وی را می توان شاهدی بر حضور او در صحنه سیاسی دانست.

ام سلمه پس از نبی اکرم (ص) به خاندان نبوت عشق می ورزید و همواره از حریم آنان دفاع می کرد (ابن سعد، 1410، ج5، ص38؛ بلاذری، 1417، ج2، ص183؛ ابن ابی العاصم، بی تا، ص63؛ طبرانی، بی تا (ب)، ج23، ص249؛ صدوق، 1405، ص271؛ الطبرسی، بی تا، ج8، ص243). صاحب المستدرک حدیثی از ام سلمه با این مضمون که سب علی (ع) همانند سب بر رسول خدا (ص) است، نقل می کند که گویای پشتیبانی او از حاکمیت امام علی (ع) و مخالفت با کسانی است که به دشمنی با آن حضرت برخاسته اند(بلاذری، 1417، ج2، ص182؛ نسایی، بی تا، ص99؛ الحمیری، بی تا، ص28؛ ابن عقده الکوفی، بی تا، ص 33؛ نیسابوری، 1406، ج3، ص121). این نکته نیز قابل توجه است که دیدگاه زنان پیامبر (ص) به عنوان ام المؤمنین در میان مردم، از اهمیت خاصی برخوردار بوده و آنان می توانستند معارف زیادی را از رسول خدا (ص) بازگو نموده و به نسل بعد منتقل کنند. برای مثال می توان به سخنان ام سلمه در مکه قبل از فتنه جمل اشاره کرد که گفت: «... ای مردم! شما را به تقوای الهی دعوت می کنم. از علی (ع) تبعیت کنید. به خدا قسم، در زمان شما کسی بهتر از او نمی شناسم...» (بلاذری، 1417، ج 2، ص 224).

نمونه دیگری از فعالیت سیاسی ام سلمه، فرستادن نامه برای امام علی (ع) است که در آن به امام این گونه خطاب می کند: «امّا بعد، بدانند امیرالمؤمنین علی (ع) که طلحه و زبیر و عایشه در مکه جمعیتی ساخته اند...  و اگر نه آن که خدای تعالی زنان پیامبر (ص) را نهی فرموده است از خانه بیرون آیند و رسول خدای (ص) به این مسئله اهتمام داشت، بیرون می آمدم... عمر بن أبی سلمه را که فرزند من است به خدمت تو فرستادم. ... نامه را به پسرش عمر داد و او را به خدمت امام فرستاد. حضرت علی (ع) از حضور عمر بن أبی سلمه یکی از عالمان و راویان احادیث زمان پیامبر (ص) خوشحال شد» (ثقفی، 1353، ص390؛ ابن اعثم، 1372، ص 399 و410؛ بلاذری، 1417، ج1، ص 430؛ یعقوبی، 1371، ج 2، ص113). این نامه گویای توجه ام سلمه به مسائل جامعه و درک سیاسی او از حوادث اجتماع بود.

نمونه دیگر حضور وی را در عرصه سیاسی  اجتماعی می توان در پشتیبانی از رهبری جامعه در جواب نامه عایشه دید: «عایشه! تو دروازه ای هستی میان رسول خدا (ص) و امت او، قرآن کریم کارهای تو را محدود کرده است... جواب رسول خدا (ص) را چه خواهی داد، در حالی که بر پشت شتری نشسته ای... خداوند بینای توست...، حجاب را برای خود هم چون دژ محکمی قرار ده تا زمانی که رسول خدا (ص) را دیدار کنی... و السلام »(ابن قتیبه، 1410، ص83- 79).

گزارش ابن قتیبه به گونه ای است که از جایگاه ویژه ام سلمه حتی در میان همسران رسول خدا (ص) حکایت دارد: «... عایشه گفت: ای امّ سلمه، قرب تو نزد محمّد مصطفی (ص) معلوم است. .. هدایایی که به جهت پیغمبر (ص) می آوردند به خانه تو فرستاده و نصیب هر یک از ما از خانه تو تقسیم می شد... عزیمت آن دارم که از جهت اصلاح ذات البین بدان جانب روم، تو را باید که با من موافقت نمایی... امّ سلمه گفت: من تعجّب می کنم که تو خون عثمان طلب می کنی. مگر نه تو مردمان را بر کشتن او تحریک می نمودی،. .. اکنون این چه کاری است که پیش گرفته و بر علی بن ابی طالب (ع) که پسر عمّ رسول خداست، بیرون می آیی... عایشه گفت: علی را چه رسد به اینکه بر ما مسلط شود...» (ابن قتیبه، 1410، ص 73). ابن اعثم گفت و گوی دو همسر رسول خدا (ص) را مفصل تر در کتاب خود گزارش می کند که حکایتگر حضور عبدالله بن زبیر در این دیدار است: «اگر تو نشنیده ای، خاله تو این جا حاضر است از او بپرس تا با تو بگوید که آیا رسول خدا (ص) در حق علی (ع) نگفته است که علی خلیفه من است... از خدای تعالی بترس و از آن کلمه ای که مصطفی (ص) خبر داده، حذر کن... ای عایشه! زنهار که آن زن نباشی که سگان حوأب در روی او بانگ کنند.. عایشه آزرده خاطر از نزد ام سلمه بیرون شد. ..» (ابن اعثم، 1372، ص 410  399). نصایح ام سلمه به عایشه و یادآوری سخنان پیامبر (ص) درباره علی (ع)، جلوه دیگری از ولایت امیرمؤمنان (ع) در سراسر وجود این بانوی بزرگ است (مفید، بی تا، ج1، ص243). حساسیت ام سلمه تا جایی بود که نه تنها از امام علی (ع) پشتیبانی می کرد؛ بلکه از شیعیان و پیروان امام نیز دفاع می کرد: «... در مورد شیعه علی (ع) چه می گویید در حالی که شیعه علی (ع) در روز قیامت رستگار و نجات یافته اند» (بلاذری، 1417، ج 2، ص 405). طبرانی در کتاب خود، 518 تن از راویانی که از ام سلمه درباره موارد مختلف از احکام فقهی، احوال رسول خدا (ص) و طهارت اهل بیت( (ع)) روایت کرده اند، ذکر می کند. (طبرانی، بی تا، ج 23، ص 421 248 )

عایشه

عایشه از جمله زنان پیامبر (ص) است که در صحنه های سیاسی- نظامی در دوران حکومت امام علی (ع) حضور داشته و «همان آغاز حاکمیت امام، به مخالفت با آن حضرت برخاست و در شمار یکی از برپاکنند گان اصلی جنگ جمل قرار گرفت. وقتی خبر بیعت مردم با امام علی (ع) به عایشه رسید، وی خارج از مدینه بود. به عایشه گفتند: «عثمان کشته شد و مردم با علی (ع) بیعت کردند ». عایشه گفت: «... به خدا سوگند، عثمان مظلومانه کشته شد. من خواهان خون او هستم». عبید در پاسخ عایشه گفت: «تو اولین کسی بودی که عثمان را سرزنش می کردی تا جایی که در مورد او گفتی: بکشید نعثل را که گناهکار است». عایشه گفت: «به خدا سوگند، من گفته ام... پایان سخن من از آغاز آن بهتر است» (ابن قتیبه، 1410، ص 79 ).

پافشاری عایشه بر ادامه مخالفت با رهبری امام علی (ع) در جواب ام سلمه، به حضور فعال او در عرصه سیاسی- اجتماعی اشاره دارد: «چه نیکو نصیحتی، راه من آن نیست که تو گمان کرده ای... اگر بر کاری توانا باشم انجام می دهم و اگر برایم مقدور باشد، از ثروت خود در این راه می گذارم. و السلام» (ابن قتیبه، 1410، ص 79). یعقوبی جواب نامه ام سلمه به عایشه را سرزنش آمیز نقل می کند (یعقوبی، 1371، ص 108؛ ابن طیفور، بی تا، ص 79و80). ابن قتیبه لحن گفتگوی ام سلمه با عایشه را پرخاشگرانه تر گزارش می کند (ابن قتیبه، 1410، ص83). «حضور عایشه قبل از شروع جنگ جمل تا آن حد تأثیرگذار بود که در نزاع های لفظی میان طلحه و زبیر و فرزندان آنان برای امامت نماز در راه، عایشه را به پا در میانی میان آنان می کشاند: «میان طلحه و زبیر نزاعی در گرفت... تا وقت نماز از دست رفت و مردم فریاد زدند: نماز، نماز. پس عایشه گفت: روزی محمد بن طلحه و روزی عبدالله بن زبیر نماز بخوانند. ..» (بلاذری، 1417، ج2، ص225؛ یعقوبی، 1371، ج 2، ص 87  82).

طبری حل اختلاف میان طلحه و زبیر را توسط عایشه و بهره برداری مروان از این دوگانگی پیش آمده بین آنان را این گونه نقل می کند: «هنگامی که مروان از مکه برون شد، اذان گفت. آنگاه بیامد و پیش طلحه و زبیر ایستاد و گفت: به کدامتان به عنوان خلیفه سلام کنم و به نام وی اذان گویم؟ عبد الله بن زبیر گفت: به ابوعبدالله. محمد بن طلحه گفت: به ابومحمد. عایشه کس پیش مروان فرستاد و گفت: چه می کنی؟ می خواهی در کار ما تفرقه افکنی؟ خواهرزاده من پیشوای نماز شود؟» (طبری، بی تا، ج 6، ص 2362) این نکته قابل توجه است که بعد از نبرد جمل، عایشه از حضور در این جنگ خود را سرزنش می کرد: «..گاهی می گفت: کاش پس از آن که به بصره می شدم، بیست سال پیش مرده بودم...»(یعقوبی، 1371، ج 2، ص 181، ابن اعثم، 1372، ص440و441؛ طبری، بی تا، ج 6، ص2478؛ ابن اثیر، 1310، ج 1، ص 10). عبدالرحمن بن عتاب بن اسید پشیمانی عایشه را چنین نقل می کند: «اگر در خانه می نشستم و به جنگ جمل نمی رفتم برای من بهتر از این بود که از رسول خدا (ص) ده پسر به خوبی و عقل عبدالرحمن بن حارث می داشتم». (دینوری، 1371، ص184)

میمونه

میمونه آخرین همسر پیامبر (ص) بود که رسول خدا (ص) در سال هفتم در عمرة القضا در منطقه سرف (مکانی در شش مایلی مکه) با او ازدواج کرد (بلاذری، 1417، ج 2، ص218؛ واقدی، 1409، ج 2، ص738؛ ابن هشام، بی تا، ج 2، ص646؛ ابن سعد، 1410، ج 2، ص120و 135 ). او به یکی از خواهران مؤمنه در تاریخ صدر اسلام مشهور شد (ابن سعد، 1410، ج 8، ص 738). نقش هدایتی او برای فردی که نمی توانست تشخیص دهد در فتنه جمل حق با کدام طرف است، قابل توجه بوده و گویای حضور همسران رسول خدا (ص) در عرصه سیاسی دوران حکومت امام علی (ع) است: «شخصی در مدینه به در خانه میمونه رفت. میمونه از او پرسید: از کجا می آیی؟ گفت: از کوفه. گفت از کدام قبیله ای؟ جواب داد: از قبیله ی بنی عامر هستم. میمونه سؤال کرد: برای چه آمدی؟ گفت: چون فتنه مردم را دیدم، ترسیدم گمراه شوم. میمونه گفت: آیا با علی (ع) بیعت کرده ای؟ گفت: آری. همسر پیامبر (ص) به او گفت: برگرد و از صف علی (ع) جدا مشو، به خدا قسم هر که با او باشد گمراه نخواهد شد و این جمله را سه بار تکرار کرد » (طبرانی، بی تا، ج24، ص10).

با نگاهی دقیق به این گزارش تاریخی می توان به دو نکته اساسی و مهم که میمونه به آن اشاره کرده، دست پیدا کرد: اولاً میمونه از آن شخص می پرسد با علی بیعت کرده ای؟ چرا که بیعت از مباحث مهم سیاسی بوده که در زمان پیامبر (ص) و بعد از رحلت ایشان بر آن بسیار تأکید می شد؛ به گونه ای که اگر کسی با خلیفه بیعت می کرد مسئولیتی بر دوش او قرار می گرفت و شخص باید پاسخگوی این تعهد اجتماعی می بود و ثانیاً با چه کسی باید بیعت کرد، گوشزد کردن یک مطلب مهم که تداعی حدیث پیامبر (ص) است که فرمود که علی (ع) با حق است. حق با علی (ع) است، از صف علی جدا نشو یعنی هرکه با علی باشد، گمراه نخواهد شد. این گفتگو نشان دهنده آشنایی میمونه با وضعیت و بحران های سیاسی جامعه اش بوده و این که چگونه کسانی را که در تشخیص حق از باطل دچار مشکل شده اند، به درستی به مسیر و انتخاب حق، هدایت و راهنمایی کرده و آنان را از تردید و ابهام دور می ساخت.

اسماء بنت عمیس

اسماء بنت عمیس از جمله زنانی است که در عصر نبوی (ص) در عرصه فرهنگی (ابن عقده الکوفی، بی تا، ص 40 ) با نقل احادیث از رسول خدا (ص) درآگاهی بخشی به مردم و در عرصه سیاسی با هجرت به حبشه با همراهی همسرش جعفر بن ابی طالب (ا بن اثیر، 1409، ج 6، ص17) در تغییر معادلات سیاسی آن زمان تأثیرگذار بود.گفتگوی او با عمر در ارتباط با هجرت و جواب خواستن از رسول خدا (ص) شنیدنی است (ابن سعد، 1410، ج8، ص 219؛ ابن عبدالبر، 1412، ج4، ص1923؛ ابن اثیر،1409، ج 6، ص15 ). گزارش ها او را نیز در شمار خواهران مؤمنه قرار داده اند (ابن عبدالبر، 1412، ج4، ص 1861). اسماء یکی از زنانی است که با نقل روایت (الذهبی، بی تا، ج1، ص 217) و شأن نزول آیه (أنّما وَلیُّکُم الله ( (ابن کرامه، 1420، ص 62؛ ابن عساکر، 1415، ج 1، ص120) از حاکمیت حضرت علی (ع) دفاع می کرد. شنیدن خبر شهادت فرزندش، محمد بن ابی بکر و صبرکردن او بر این مصیبت با رفتن به مسجد، توجه مورخین را به خود جلب کرده است. (ثقفی، 1353، ص150، ابن عبدالبر، 1412، ج 4، ص 3230؛ ابن اثیر، 1409، ج6، ص14 )

ام الفضل دختر حارث

ام الفضل دختر حارث، دومین زن مسلمان یا سومین زنی بود که بعد از حضرت خدیجه (س) اسلام آورد. وی از دیگر زنانی است که در دوره رسول خدا (ص) با پیشگامی در تشخیص حق و جسارت در اقدام پذیرش آن، بر خلاف جریان غالب زمان حرکت کرده و در عصر حکومت امام علی (ع) در حمایت از ولایت و رهبری امام در عرصه سیاسی، حضور خود را به نمایش گذارد (بلاذری، 1417، ج 4، ص 2؛ ابن سعد، 1410ق، ج8، ص217؛ ابن هشام، بی تا، ج 1، ص646؛ طبری، بی تا،ج 2، ص461؛ ابن عبدالبر، 1412، ج2، ص 497). زمانی که طلحه و زبیر به همراهی عایشه به سوی بصره حرکت کردند، ام الفضل احساس خطر کرده و نامه ای با این محتوا برای امام علی (ع) فرستاد: «...بداند امیرالمؤمنین که طلحه، زبیر و عایشه عزیمت بصره دارند و مردم را بر جنگ با تو تشویق کرده. .. خدای تعالی یار تو است و تو بر حقّی... و السّلام». وی نامه را به همراه صد دینار به شخصی به نام ظفر داده و به او گفت: «تلاش کن تا هر چه زودتر به خدمت امیرالمؤمنین علی (ع) برسی و این نامه بدو رسانی» (طبری، بی تا (الف )، ج 6، ص 2358؛ ابن اعثم، 1372، 410و411؛ شیخ مفید، 1414، ص 18 ). نامه ام الفضل به امام علی (ع) حکایتگر شعور بالای سیاسی وی با دنبال کردن حوادث سیاسی جامعه و تلاش برای رساندن هر چه سریع تر نامه به امام، بیانگر دغدغه فکری و نگرانی او در باب حاکمیت امام و خدشه دار شدن موقعیت رهبری مسلمانان است.

ام الخیر البارقیه

ام الخیر دختر حریش بن سراقه از دیگر زنانی است که در حکومت امام علی (ع) در عرصه سیاسی  نظامی حضور فعالی داشت و به همین علت بعد از شهادت امام، به دربار معاویه در شام فرا خوانده شد (ضبی، 1403، ص32  27). ام الخیر از جمله افرادی است که قلبش پر از محبت اهل بیت ((ع)) بود. حضور او در پیکار صفین و تشویق سپاه امام با سرودن شعرهای حماسی، نشان از زبان فصیح این زن دارد: «با روی گرداندن از جبهه امام علی (ع) به کجا می روید. از امیرالمؤمنین فرار می کنید یا از جنگ...». ام الخیر با اشعار خود یادآور بیعتی بود که مردم بر گردن داشتند و باید تا پای جان بر این بیعت بمانند. مناجات او با خدا در اوج درگیری دو سپاه، نشان از نگرانی این زن شجاع دارد: «خداوندا! صبر و شکیبایی کم شده... ای پروردگار! زمام دل ها به دست توست...» و در ادامه با مخاطب قرار دادن سپاه حاضر در میدان، چنین می سراید: «از اسلام روی گردانید و یا از حق برگشته اید... شما به کجا می روید.. به سوی امام عادل، وصی با وفا و صدیق اکبر بشتابید که این جنگ بر اساس کینه های بدر، احد و جاهلیت است...» (ابن طیفور، بی تا، ص 39؛ ابن عبدالبر، 1412، ج 1، ص 355؛ الحسنی، 1371، ص 28). این بینش یک زن آگاه است که به مردان در نبرد هشدار می دهد پشت کردن به جبهه علی (ع)، مساوی با از اسلام برگشتن و روی برگردن از حق است. دفاع ام الخیر و برشمردن فضایل امام علی (ع) در برابر معاویه حاکی از رشد آگاهی زنان در عصر حکومت امام علی (ع) دارد.

ام سنان

ام سنان از دیگر زنانی است که در زمان حکومت امام علی (ع) در صحنه های سیاسی - نظامی حاضر بود و پس از شهادت امام، هم چنان در برابر معاویه با شجاعت ایستاد و با کمال شهامت، یادآور عدالت حکومت امام علی (ع) در کاخ معاویه شد (ضبی، 1403، ص26  23 ) «امّ سنان از مدینه به شام به سرای معاویه رفت تا از کارگزار او به خاطر کوتاهی و ظلمش شکایت کند. پس از ورود به کاخ، معاویه او را پیش خود فرا خواند. ام سنان سلام گفت و بنشست. معاویه گفت: ای امّ سنان! به چه مهم رنجه شده ای و از مدینه به شام آمده ای؟ مرا آن سخن های زشت و دشنام های ناخوش که روز جنگ صفین اهل شام را می دادی و تحریض هایی که قوم خود را بر جنگ ما می کردی فراموش نشده.. امّ سنان با دلیری تمام گفت: بله، این بیت ها را من گفته ام و اگر امیرالمؤمنین علی (ع) زنده بود، ما هرگز تو را نمی دیدیم؛ چه من او را از جان خویشتن دوست تر داشته ام و نمی توان که صفات علی (ع) را از هزار یکی بیان نمود. یکی از صفت های علی (ع) این بود که در حق امت رسول خدا (ص) مهربان بود... من نوبتی از برای انجام کاری نزد او رفتم، بر مصلّی ایستاده بود. چون مرا دید، نماز را شروع نکرد و گفت: ای امّ سنان! حاجت داری؟ گفتم: بله یا أبوالحسن! سپس حاجت خود بیان کردم که عامل صدقات زور می کند، امیرالمؤمنین بر سر مصلّی دوات و قلم و کاغذ طلب نمود و تهدید نامه ای بدو نوشت و آن نامه را سر به مهر به من داد و عذر خواست و بعد روی به سوی آسمان کرد و گفت: بار خدایا! تو بر من گواهی که من آن عامل را به ظلم نفرستادم و بر ظلم او راضی نبوده ام. پس خرجی راه به من عنایت فرمود. من به نزد آن عامل آمدم و نامه را دادم. برخواند و همان ساعت از سر ظلم باز آمد و مرا خوشدل ساخت...» (ابن اعثم، 1372ق، ص554  540،؛ ابن ابی طیفور، بی تا، ص63 و 64)

توصیه ام سنان به معاویه در این دیدار مبنی بر عدم استفاده از افراد چابلوس که اطراف او بودند، بیانگر اندیشه سیاسی او در باب حاکمیت جامعه است: «اما در خدمت تو از این نوع خدمتکارانند که به هر وقت در غیبت و حضور از این کلمات می گویند و دل تو را با ما بد می کنند...» (ابن عبد ربه، 1412، ص 305 - 349؛ ابن اعثم، 1372، ص 553  550). توجه ام سنان در مسائل سیاسی جامعه و درخواست برکناری کارگزار معاویه در مدینه، شاهدی دیگر بر دنبال کردن مسائل جاری اجتماع توسط یک زن مسلمان تربیت شده دوران حاکمیت امام علی (ع) و درک و شعور سیاسی او می باشد؛ به گونه ای که در برابر حاکم می ایستد و به جرئت از او تغییر کارگزارش را می طلبد و در برابرمعاویه از علی بن ابی طالب (ع) و ویژگی های انسانی او به ویژه عدالتش سخن به میان می آورد و تصویری از حکومت علی (ع) و توجه حضرت به افراد جامعه و کارگزارانش و اهمیتی که برای این مهم قائل بوده به معاویه و افراد چاپلوسی که در خدمت او بودند، ارائه می دهد و آنگاه آن را با حاکمیت معاویه و ظلمی که به او شده و مقایسه می کند و تلویحاً به تحقیر او می پردازد.

زرقاء

زرقاء بنت عدی، نمونه دیگری از زنان تربیت شده و حاضر در صحنه های سیاسی- نظامی دوران حکومت امام علی (ع) بود که در جنگ صفین، مردان قبیله خود (همدان) را بر ادامه نبرد علیه سپاه معاویه تشویق می کرد؛ به گونه ا ی که سخنان او همچون پتکی سنگین بر گوش معاویه فرود آمد و باعث شد بعد از به حکومت رسیدن، او را به شام فرا خواند(ضبی، 1403، ص 66  63 ). وقتی معاویه وی را سرزنش کرد، زرقاء آن را سعادتی بزرگ برشمرد: «... ای معاویه! کدام خوشبختی از این بزرگتر که من با علی مرتضی (ع) در آن چه انجام داده، شریک باشم و از ثواب در آن سرای مرا نصیبی باشد» محبت و ابراز علاقه زرقاء از رهبری امام علی (ع) تا آنجا بود که معاویه را به تعجب وا داشت: «معاویه گفت: مرا شگفت می آید که بعد از وفات علی، وفای شما را در محبّت او به زیادت می بینم. زرقاء گفت: سوگند به خدای که هنوز دوستی ما را با علی (ع) اندازه ندانسته ای» (ابن اعثم، 1372، ص575؛ ابن ابی طیفور، بی تا، ص34  32)

دارمیه حجونیه

دارمیه حجونیه، زنی با فصاحت و قدرت احتجاج علیه مخالفین (ابن عبدربه، 1412، ص353- 352؛ ابن طیفور، بی تا، ص73 - 72 ) و از جمله زنانی بود که در فراخوانی معاویه به شام، اعتقاد خود را نسبت به ولایت امام علی (ع) ثابت کرد و با کمال شهامت به دفاع از رهبری حضرت علی (ع) برخاست. وقتی معاویه او را به دربار خود فرا خواند، از او پرسید به چه دلیل علی را دوست داری و با من به دشمنی می پردازی؟ دارمیه در جواب گفت: «علی را به سبب عدلش نسبت به رعیت دوست دارم و این که بیت المال را مساوی تقسیم می نمود. تو را دشمن می دارم؛ زیرا با علی جنگ کردی در امری که او بر تو برتر بود و چیزی را طلب کردی که در آن حقی نداشتی...». در ادامه به دیگر صفات خوب امام و ویژگی های حکومتداری و رهبری او اشاره می کند: «علی را دوست دارم... او دوستدار مساکین بود و اهل علم را دوست می داشت..» و رفتار ناپسند حاکمان نامشروع را این گونه بیان می کند: «تو را دشمن می دارم؛ زیرا خون مردم را به ناحق ریختی و به ستم قضاوت کردی. به خدا قسم وی را دیدم که قدرتی که تو را فریفته است، او را فریب نداد...» (ضبی، 1403، ص 40  43؛ ابن دمشقی، 1416، ج 2، ص242؛ سید محسن امین، بی تا، ج6، ص 264)

شاید این مسئله به ذهن خواننده خطور کند که این گزارش چگونه می تواند حضور دارمیه را در صحنه سیاسی در عصر امام (ع) ثابت کند. در پاسخ باید گفت اگر فردی در متن مسایل سیاسی جامعه قرار نداشته نباشد و عملکرد زمامدار جامعه اسلامی را دنبال نکند و از رویدادهای اجتماعی آگاهی کاملی نداشته باشد، چگونه می تواند در برابر حاکمی همچون معاویه بایستد و بگوید یک حاکم اسلامی نباید از روی هوی و هوس و به ستم حکم کند و خون مردم را به ناحق بریزد و قدرت و ریاست او را بفریبد.

زنان محافظ

نمونه دیگر تاریخی که می توان شاهدی بر حضور زنان در عرصه سیاسی  نظامی دانست، همراهی تعدادی از زنان بصره برای بردن عایشه به مدینه بودکه به دستور امام علی (ع) بعد از پایان جنگ جمل صورت گرفت: «علی چهل زن را به همراه عایشه فرستاد و به آنان فرمان داده بود که عمامه بر سر کنند و بر خود شمشیر ببندند و نگذارند کسی از کار آنان آگاه گردد. گویند عایشه در راه چنین می گفت: حساب علی بن ابی طالب با خداست، او مردانی را به همراه من فرستاده است. وقتی که به مدینه رسیدند و زنان عمامه خود را از سر برداشتند. عایشه با دیدن آنان گفت: خداوند بهشت را نصیب علی بن ابی طالب گرداند» (ابن قتیبه، 1410، ص108و 109؛ یعقوبی، بی تا، ج 2، ص 87 و 181؛ یعقوبی عقیده دارد امام هفتاد زن به همراه عایشه فرستاد). این گزارش بیانگر آن است که زنانی که در این سفر به همراه عایشه بودند، از زنان معمولی نبوده اند و باید دوره های ویژه ای برای سوارکاری و چگونگی استفاده از ادوات جنگی آن زمان می دیدند؛ چرا که این سفر یک سفر عادی نبود و زنان به قدری نقش خود را در لباس مردان محافظ مسلح خوب ایفا کردند که در برخی گزارش ها عایشه تا نیمه راه (ابن اعثم، 1372، ص440- 441) و در برخی نقل های تاریخی، تا رسیدن به مدینه این نکته را متوجه نشده بود که محافظان او همه زن هستند و برای پیشگیری از برخی تعرضات بدخواهان، در نقش مرد مسئولیت خود را انجام می دهند.

لیلی الغفاریه

لیلی غفاریه، یکی از زنان شجاع و صحابی رسول خدا (ص)، از جمله زنان حاضر در صحنه های سیاسی  نظامی در حکومت امام علی (ع) بود که کوشید تا جایگاه و مقام رهبری امام را بر دیگر افراد یادآور شده و این مقام را تثبیت کند: «من در جنگ ها به همراه پیامبر (ص) شرکت می کردم و به مداوی مجروحان جنگ می پرداختم و زمانی که علی (ع) به طرف بصره حرکت کرد، با او همراه شدم. وقتی به عایشه برخوردم، به او گفتم: آیا از رسول خدا (ص) درباره فضلیت علی چیزی شنیده ای؟ عایشه گفت: بلی، علی بر پیامبر (ص) وارد شد، در حالی که رسول خدا (ص) نزد من بود و علی میان ما نشست (ابن حجر، 1415، ج 8، ص 307). به او گفتم جایی وسیع تر از این جا پیدا نکردی؟ پیامبر (ص) فرمود: ای عایشه! برادرم را برایم آزاد بگذار. او اولین کسی است که ایمان آورد» (ابن عساکر، 1415، ج 42، ص 44). این مرد از محبوب ترین و بهترین مردان در نزد من است» (ابن حجر، 1415، ج4، ص 403).

نمونه های دیگری از حضور فعال زنان همچون عکرشه بنت الاطش (ضبی، 1403، ص 39؛ ابن طیفور، بی تا، ص 72و73؛ ابن عبد ربه، 1412، ص351و352)، ام البراء بنت صفوان (ضبی 1403، ص 44  46) و... در عرصه سیاسی  نظامی در زمان حکومت امام علی (ع) را می توان مشاهده کرد که بعد از به قدرت رسیدن معاویه به فراخوانی آنان به شام منجر شد. گفت وگوی این زنان، نوع مجادلات، جرئت و قدرت انتقاد از سویی و ملاحظه ها و احتیاط های معاویه نسبت به ایشان، حضور اجتماعی- سیاسی زنان و مشارکت آنان را در امور مهم می رساند. (آئینه وند، 1383، ص 9)

ب. حضور زنان در عرصه علمی  فرهنگی

یکی از عرصه های حضور زنان در عصر علوی، عرصه فرهنگ و علم و دانش بود که برخی از آنان نهایت تلاش خود را در این راستا به کار گرفتند. فرهنگ مجموعه ای از آداب، سنن، هنجارها و ناهنجاری ها و رفتارها اجتماعی است که شامل مواردی هم چون تبیین مبانی دینی، فراگیری علم، اشعار و سروده ها، بیان احادیث و... می شود. با مطالعه در گزارشات تاریخی دوران حکومت امام علی (ع) حضور زنان در عرصه فرهنگی به صورت سرودن شعر، نقل روایت و حدیث ظهور و بروز پیدا کرد.

حضرت زینب (س)

یکی از زنان حاضر در عرصه های مختلف اجتماعی در حکومت علی (ع)، حضرت زینب (س) بود که یکی از راویان حدیث به شمار می آمد. حضرت زینب (س) از مادر، پدر، برادر، ام سلمه و ام هانی روایت نقل می کرد. آن حضرت در حالی به عنوان یکی از راویان خطبه فدکیه به شمار می آمده است که در سن 5 یا 6 سالگی مضامین بلند سخنان مادرش حضرت زهرا (س) را برای دیگران نقل کرده است. ابن عباس سخنان حضرت فاطمه (س) را در مورد فدک، از قول حضرت زینب (س) با عنوان عقیلتنا (بزرگ و گرامی قوم ما ) (فراهیدی، 1409، ج 1، ص16؛ احمدبن فارس زکریا، 1404، ج 4، ص 72). زینب بنت علی (ع) نقل کرده است. (ابوالفرج، 1385، ص60؛ شیخ صدوق، 1404، ج 3، ص567؛ خوارزمی، 1414، ص 356). ابن حجر می نویسد: «زینب مجسمه شجاعت و شهامت بود. روحی قوی و همتی بلند، منطقی پایدار و قدرت بیانی فوق العاده داشت. دلیل و برهان او حیرت مورخان را برانگیخته است». فصاحت و بلاغت او در خطبه ها و سخنان او نمودار بود

(ابن حجر، 1415، ج 8، ص 166). حضور او در جریان عاشورا و خواندن خطبه بعد از واقعه کربلا، به ویژه جرئت و جسارت او در برابر یزید هنگامی که مرد شامی فاطمه (س)، دختر امام حسین (ع) را به عنوان کنیز طلب کرد، بلندی عقل و قوت شجاعتش دلالت دارد. (صدوق، 1417، ص229؛ ابن اثیر، 1409، ج6، ص132 ) ویژگی های فردی و رفتارهای شخصی حضرت زینب (س) در فعالیت های اجتماعی، بیانگر آن است که آن حضرت در مسیر زندگی، بهترین اندیشه و گفتار و رفتار را در فرایند هدایت انسان پروری و تاریخ سازی انتخاب کرد. تأثیر کلام او در مخاطبین در بازگشت به کوفه، بعد از واقعه عاشورا به گونه ای بود که همه را جذب و وادار به سکوت کرده و تحسین همگان را برانگیخت (طبرسی، بی تا، ج 2، ص 29؛ ابن اعثم، 1372، ج 5، 121؛ مفید، بی تا، ص321؛ طوسی، 1414، ص92) هنر حضرت زینب(س) در تدابیرش، آگاه ساختن افراد جاهل، غیرتمند کردن عناصر آگاه ولی بی تفاوت، به انزوا کشاندن و در انفعال قراردادن مخالفان آنها بود. آن حضرت در خطابه های خود با بی اعتنایی به دشمن و حقیر شمردن او و مقابله با رواج اندیشه جبرگرایی  که از زمان معاویه شروع شده و با برنامه هماهنگ یزید و عبیدالله ادامه یافت، تا جایی که فاجعه کشته شدن پاک ترین انسان ها را به خواست خدا پیوند زده و این گونه خود را در برابر مردم تبرئه می کردند  مبارزه کرد (ر.ک: صدوق، 1417، ص 229؛ مفید، بی تا، ص321؛ ابن اثیر، 1371، ج 4، ص 82؛ ابن کثیر، 1407، ج 8، ص193). چنین بود که حضرت زینب(س) در کنار امام سجاد (ع) با خردمندی تمام، حادثه کربلا را در جریان واقعیت ها و حقیقت ها به حرکت انداخت و آن را یک پدیده ای منحصر به فرد در طول تاریخ بشریت قرار داد.

سروده ها و اشعار، به ویژه شعرهای حماسی، بخش بزرگی از فرهنگ جامعه عرب را در بر می گرفت، به طوری که در عصر جاهلیت امتیاز بزرگ عرب مهارت آنان در شعر و خطابه بود؛ به طوری که به مرحله شکوفایی رسیده بود. سرایندگان بزرگ عرب در بازارهای موسمی نظیر عکاظ، ذی المجاز و... (آلوسی، بی تا، ج 2، ص 270-264) اشعار برگزیده و عالی ترین آثار ادبی خود را عرضه کرده اند. از آن جا که سرودهای برتر، مایه فخر و بزرگی شاعر و قبیله اش به شمار می آمد؛ برخی از زنان با استعداد نیز، در این وادی قدم گذارده و به سرودن شعر می پرداختند. این روند در برخی از دوره ها پس از اسلام هم ادامه داشت تا جایی که برخی زنان تربیت شده دوره علوی نیز از این فرصت استفاده کرده، اعتقادات و اندیشه های خود را در قالب سروده بیان می کردند که می توان به زنان توانمندی همچون زرقاء، بکاره هلالیه و... اشاره کرد.

زرقاء

زرقاء نمونه ای از زنان شجاع و با شهامت در عرصه فرهنگ بود که با اشعار حماسی، حضور اجتماعی خود را در تاریخ به یادگار گذاشت. سروده های او حکایتگر آشنایی زرقاء با ادبیات زمانه است: «ای مردان حرب و سواران طعن و ضرب و شیران...، بر این جنگ سخت صبرکنید و ثابت قدم باشید؛ این نه جنگی است که در آن افتاده اید، بل بلایی است که بدان گرفتار شده اید... ای مهاجر و انصار، صبر صبر، از جان مترسید و از مرگ نهراسید. این جهان پایدار نماند و بر کس استوار نگردد...» (ضبی، 1403، ص 63  66).

سوده همدانی

از دیگر زنان حاضر در صحنه علمی  فرهنگی، سوده همدانی است که از زنان شاعر عرب و دارای فصاحت و بیان بود. زنی که با شعرهایش به هدایتگری در ارتباط با رهبری جامعه چنین سرود: «... و علی و حسین و قوم او را یاری ده و بر هند و پسرش برای خوار کردن آنان بتاز، این امام که برادر محمد (ص) پیامبر خداست، پرچم هدایت و منار ایمان است». او در پاسخ به سؤال معاویه مبنی بر این که چه چیزی تو را به این کار برانگیخت، قاطعانه گفت: «... دوستی علی (ع) و پیروی حق مرا به سرودن اشعار واداشت» و زمانی که مورد تهدید معاویه قرار گرفت، ساعتی سر بر زمین گذاشت و با خدا مناجات کرد، سپس سر برداشت و چنین سرود: «درود خداوند بر روحی که قبر او را در بر گرفت و عدل هم با او مدفون شد...» معاویه به او گفت: این فرد کیست؟ و سوده چنین پاسخ داد: «... به خدا امیرمؤمنان علی بن ابی طالب بود....». (ضبی، 1403، ص 70 62؛ ابن طیفور، بی تا، ص30؛ ابن طلحه، بی تا، ص181)

بکاره هلالیه

بکاره هلالیه به شجاعت، فصاحت، شعر و خطابه مشهور بود. او با شعرهای حماسی خود در جنگ صفین، حضور تأثیرگذار خود را در دو عرصه سیاسی و فرهنگی در تاریخ به نمایش گذارد؛ زنی که با سرودهای خود، مردان جنگی را تشویق می کرد. زمانی که به دربار معاویه آمده بود، عمرو عاص اشعار او را در ارتباط با حاکمیت غیر قانونی معاویه یادآور شد: «...آیا پسر هند را مالک خلافت می دانی، هرگز چنین نیست... پس بدبختانه بازگرد؛ زیرا همای سعادت بر سر علی (ع) نشسته است...». سعید از دیگر مزدوران اموی که در جلسه حضور داشت، گفت: «آری، همان زن است که در شعر خود می گفت: آرزو داشتم بمیرم و سخنگو و خطیبی از بنی امیه در بالای منبر نبینم...». بکاره با کمال شجاعت گفت: «ای امیرالمؤمنین! سگ های دربارت پارس می کنند. .. به خدا سوگند من گوینده این سخنانم و هرگز تکذیب نمی کنم. تو نیز هر چه خواهی بکن که دیگر زندگانی پس از امیرالمؤمنین علی (ع) صفایی ندارد» (ضبی1403، ص، 40  43؛ ابن طیفور، بی تا، ص 35و 36؛ همدانی، 1419، ص867).

داستان ملاقات این زنان با معاویه و دفاع آنان از امام علی (ع) با سروده های آتشین به گونه ای است که معاویه به دانش، آگاهی در امور، جرئت و وفاداریشان نسبت به امامشان اقرار می کند: «... هر آینه علی بن ابی طالب شما را آگاه به دین تربیت [نموده] به گونه ای شما را در فهم مسائل دینی و اجتماعی توانمند کرده که به هیچ وجه ستم و بی عدالتی را تحمل نمی کنید» (ضبی، 1403، ص70 62). از سخن معاویه می توان به این نکته پی برد که حضور زنان در این عرصه ها با چنین درک و شعور سیاسی و فرهنگی بالا، در سایه تربیت امام علی (ع) بوده و امام هیچ ممنوعیتی بر این حضورها ایجاد نمی کرده است. از جمله زنانی که در عرصه فرهنگی در دوران حکومت امام علی (ع) با سروده های خود پیام رسان خون شهدا بودند و یاد آنان را با اشعار خود زنده نگه داشتند، ضبیعه دختر خزیمه و امینه زنی از انصار بود. امینه زنی در سوگ مالک چنین گفت: «از امروز که مالک، آن پشتوانه دلیر کشته شد، دیگر طعم خواب و آسودگی را نچشم...» (منقری، 1370، ص501 ) ضبیعه دختر خزیمة بن ثابت بر سوگ پدر چنین سرود: «ای دیده بر خزیمه که به روز جنگ فرات به دست احزاب مخالف کشته شد، اشک ببار. ذو شهادتین را ستمگرانه کشتند....».(منقری، 1370، ص 502)

از جمله موارد حضور زنان در عرصه فرهنگی، روایات آنان در ارتباط با جایگاه و منزلت امام یا روایتی که از خود امام شنیدند، می توان مشاهده کرد، از جمله معاذیه عدویه دختر عبدالله (ابن سعد، 1410، ج 8، ص 352) یکی از زنان راوی حدیث (ابن سعد، 1410، ج 7، ص97 و ص99؛ بسوی، 1401، ص77؛ بیهقی، 1405، ج 6، ص 379؛ صالحی ، 1414، ج 8، ص 435 ). ام موسی نیز از دیگر زنانی است که در ارتباط با فضایل امام (ع) روایاتی را نقل می کند (ابن سعد، 1410، ج 8، ص 453؛ ابن کثیر، 1407ق، ج7، ص339 و 359). ام موسی اهل کوفه و خدمتکار امام بود و سخنان ام کلثوم با امام در شب شهادت ایشان را از زبان دختر امام نقل کرده است. (مفید، 1346، ص 13)

نتیجه

مطالعه کتب صدر اسلام، در ارتباط با بررسی عرصه های حضور زنان در دوران حکومت امام علی (ع) بیانگر آن است که زن مسلمان در عصر نبوی در عرصه های مختلف علمی، اجتماعی، افتصادی، سیاسی و نظامی حضور داشته و این حضور نیز مورد تأیید رسول خدا (ص) بود. در عصر علوی نیز حضرت علی (ع) توانست با فاصله ای که با خلافت خلفای سه گانه و دور شدن از سیره نبوی در ارتباط با زنان و حضور آنان در عرصه های مختلف به وجود آمده بود، زنان را تا مرحله هدایت سیاسی، تحلیل حوادث، تبیین اهداف دشمن و... پیش ببرد. حضور زنان به اندازه ای جدی بود که معاویه بعد از به قدرت رسیدن، آنان را به شام فرا خواند و به تهدید و سرزنش آنان پرداخت. در پایان باید به این نکته اشاره داشت که حضور اجتماعی نه بدان معنا که زنان باید در همه عرصه ها حضور داشته باشند؛ بلکه این حضور باید جهت دهی شود؛ آن گونه که با خلقت و آفرینش او همسو باشد و افزون بر مدیریت خانه و تربیت و پرورش فرزندان، کارهای فرهنگی، اصلاح جامعه نیز در حوزه کاری آنان قرار گیرد.

فهرست منابع

أ. کتب

  1. ۱. آگ برن و نیم کوف، زمینه جامعه شناسی، اقتباس: ا. ج. آریان پور، چاپ دهم، شهرک سهامی کتاب های جیبی، تهران، فرانگلین، 1940.
  2. ۲. آلوسی، محمود، بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب، تصحیح: محمد بهجة الاثری، دارالکتب الحدیثه، چاپ سوم، بی تا.
  3. ۳. ابن ابی الحدید، محمدابوالفضل ابراهیم، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، دار احیاء الکتب الدرسیة، بی تا.
  4. ۴. ، شرح نهج البلاغه، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، داراحیاءالکتب العربی، قاهره، 1961م.
  5. ۵. ابن اثیر، عزالدین علی بن محمد، الکامل، ترجمه: ابوالقاسم حالت و عباس خلیل، موسسه مطیوعاتی علمی، تهران، 1371.
  6. ۶. ، اسدالغابة فی معرفةالصحابة، دار الفکر، بیروت، 1409ق.
  7. ۷. ابن اعثم کوفی، الفتوح، ترجمه: محمدبن احمد مستوفی هروی، تحقیق: غلامرضا طباطبایی مجد، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، تهران 1372.
  8. ۸. ابن الدمشقی، شمس الدین محمدبن احمد، جواهر المطالب فی مناقب الامام علی (ع)، قم: مجمع احیاء الثقافة الاسلامیة، 1416ق.
  9. ۹. ا بن المبارک، عبدالله، مسند ابن المبارک، تحقیق: مصطفی عثمان محمد، دارالکتب العلمیة، بیروت، 1411ق.
  10. ۱۰. ابن حیان، محمد، صحیح ابن حیان، تحقیق: شعیب الارنووط، موسسة الرسالة، بی جا، 1414ق.
  11. ۱۱. ابن صباغ، علی بن محمد، الفصول المهمة فی معرفة الائمة، دارالحدیث، قم، 1422ق.
  12. ۱۲. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله بن محمد، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، تحقیق: علی محمدالبجاوی، دار الجیل، بیروت، 1412ق.
  13. ۱۳. ابن عقده الکوفی، فضایل امیرالمؤمنین (ع)، تحقیق و تجمیع عبدالرزق محمدحسین فیض الدین، بی جا، بی تا.
  14. ۱۴. ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، الامامة والسیاسة المعروف بتاریخ الخلفاء، تحقیق: علی شیری، دارالاضواء، بیروت، 1410ق.
  15. ۱۵. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، دارالفکر، بیروت، 1407ق.
  16. ۱۶. ابن کرامه، شرف الدین، تنبه الغافلین عن فضایل الطالبین، تحقیق: تحسین آل سبب، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، 1420ق.
  17. ۱۷. ابن هشام، محمدبن عبدالملک، السیرة النبویة، تحقیق: مصطفی السقاء، افست مکتبة الصدر، تهران، بی تا.

 

  1. ۱. ابن ابی الدنیا، مکارم الاخلاق، تحقیق: مجیدی السید ابراهیم، مکتبة القرآن للطبع و النشر و التوزیع، القاهره، بی تا.
  2. ۲. ابن ابی العاصم، کتاب الاوائل، تحقیق: محمدبن ناصرالعجمی، دارالخلفاء للکتاب الاسلامی، الکویت، بی تا.
  3. ۳. ابن العماد، شهاب الدین، شذورات الذهب فی اخبار من ذهب، دارالفکر، بیروت، 1406ق.
  4. ۴. ابن حجرعسقلانی، احمدبن علی، الاصابة فی تمیز الصحابه، تحقیق: عادل احمدعبدالموجود، دارالکتب العلمیة، بیروت، 1415ق.
  5. ۵. ابن سعد، محمدبن منیع، الطبقات الکبری، تحقیق: محمدعبدالقادرعطا،دارالکتب العلمیة، بیروت، 1410ق.
  6. ۶. ابن طیفور، ابی الفضل بن ابی طاهر، بلاغات النساء، مکتبه بصیرتی، قم، بی تا.
  7. ۷. ابن عاصم، عمروبن عاصم، الاواائل، تحقیق: محمدناصرالدین الالبانی، المکتب الاسلامی، بیروت، 1413ق.
  8. ۸. ابن عساکر، علی بن هبه الله، تاریخ دمشق، تحقیق: علی شیری، دارالفکر، 1415ق.
  9. ۹. ، ، محقق: عمروبن غرامه العمروی، دارالفکر للطباعه و النشر، بیروت، بی تا.
  10. ۱۰. ، ترجمه الامام الحسین، تحقیق: الشیخ محمد باقر المحمودی، مجمع احیاء الثقافة الاسلامیة، 1414 ق.
  11. ۱۱. ا بن هشام، السیرة النبویة، تحقیق: مصطفی السقا و ابراهیم الانباری و عبدالحفیظ شبلی، دارالمعرفة، بیروت، بی تا.
  12. ۱۲. ابی مخنف، لوط بن یحیی، مقتل الحسین، تحقیق: میرزا حسن الغفاری، مکتبة العلمیة، قم، 1398.
  13. ۱۳. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، دار الاضواء، بیروت، 1405ق.
  14. ۱۴. اصفهانی، علی بن الحسین، مقاتل الطالبین، تحقیق: کاظم المظفر، موسسه دارالکتاب للطباعة و النشر، قم، 1385.
  15. ۱۵. امین، محسن، اعیان الشیعة، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، بی تا.
  16. ۱۶. بخاری، محمدبن اسماعیل، التاریخ الکبیر، المکتبة الاسلامیة، ترکیا، بی تا.
  17. ۱۷. ، صحیح البخاری، دارالفکر، بیروت، 1401ق.
  18. ۱۸. بروس کوئن، مبانی جامعه شناسی، ترجمه و اقتباس توسلی. رضا فاضل، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها «سمت»، تهران، 1372.
  19. ۱۹. بسوی، یعقوب بن سفیان، المعرفة و التاریخ، تحقیق: اکرم ضیاء العمری، چاپ دوم، موسسة الرسالة، بیروت، 1401ق.
  20. ۲۰. بلاذری، احمدبن یحیی، فتوح البلدان، مکتبة النهضة المصریة، قاهره، 1956م.
  21. ۲۱. ، کتاب الجمل من انساب الاشراف، تحقیق: سهیل زکار و ریاض زرکلی، دارالفکر، بیروت، 1417ق.
  22. ۲۲. بیهقی، ابوبکر احمدبن الحسین، دلایل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، تحقیق: عبدالمعطی قلعجی، دارالکتب العلمیة، بیروت، 1405ق.
  23. ۲۳. ثقفی کوفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ترجمه: عزیزالله عطاری، انتشارات عطارد، بی جا، 1373.
  24. ۲۴. ، ، تحقیق: جلال الدین حسینی ارموی، انجمن آثار ملی، تهران، 1353.
  25. ۲۵. جوهری، احمدبن عبدالغدیر، السقیفة و فدک، تحقیق: محمد هادی الامینی، شرکة المکتبی، بیروت، 1413 ق.
  26. ۲۶. حسنی، سید الطاووس، الطرائف، خیام، قم، 1371 ش.
  27. ۲۷. حمیدی، عبدالله بن الزبیر، مسند الحمیدی، تحقیق: جبیب الرحمن الاعظمی، دارالکتب العلمیة، بیروت، 1409ق.
  28. ۲۸. حمیری، علی بن محمد، جزء الحمیری، تحقیق: ابوطاهرزبیربن احمدعلیزثی، دارالطحاوی، الریاض، 1413ق.
  29. ۲۹. خوارزمی، الموفق بن احمد، المناقب، تحقیق: الشیخ مالک المحمودی، موسسه نشر اسلامی، قم، 1414 ق

 

  1. ۱. دینوری، احمدبن داود، اخبارالطوال، ترجمه: محمود مهدوی دامغانی، چاپ چهارم، نشرنی، تهران، 1371.
  2. ۲. ذهبی، ابوعبدالله شمس الدین، تذکرة الحفاظ، الناشر مکتبة الحرم المکی، بی تا.
  3. ۳. زکریا، احمدبن فارس، معجم مقایس اللغة، نحقیق: عبدالسلام محمدهارون، مکتبة الاعلام الاسلامی، بی جا، 1404ق.
  4. ۴. سیوطی، جلال الدین، الدرالمنثور، ناشر: دارالمعرفة، بی تا.
  5. ۵. شافعی، محمدبن طلحه، مطالب السوول فی مناقب آل الرسول (ص)، تحقیق: ماجدابن احمدالعطیه، بی جا، بی تا.
  6. ۶. صالحی شامی، محمدبن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، تحقیق: عادل احمدعبدالموجود و علی محمد معوض، دارالکتب العلمیة، بیروت، 1414ق.
  7. ۷. صدوق، محمدبن علی، الامالی، موسسة البعثة، قم، 1417ق.

54 ، التوحید، تحقیق: السیدهاشم الحسینی الطهرانی، جماعة المدرسین، قم، 1387 ق.

  1. ۱. ، کمال الدین و تمام النعمه، تحقیق: علی اکبر غفاری، موسس النشرالاسلامی التابعة لجماعة المدرسین، 1405ق.
  2. ۲. صدوق، محمدبن علی، من لا یحضره الفقیه، تحقیق: علی اکبر غفاری، جامعة المدرسین، قم، 1404ق.
  3. ۳. صلیبی، ژانست، فرهنگ توصیفی روانشناسی اجتماعی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، 1382.
  4. ۴. صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، بی جا، بی تا.
  5. ۵. ضبی، عباس بن بکار، اخبارالوافدات من النساء علی معاویه بن ابی سفیان، تحقیق: سکینه الشهابی، دارالنشر موسسه الرساله، بیروت، 1403ق.
  6. ۶. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، موسسة النشرالاسلامی التابعة لجامعة المدرسین، قم، بی تا.
  7. ۷. طبرسی، احمدبن علی، الاحتجاج، تحقیق: محمدباقرخرسان، دارالنعمان، بی جا، بی تا.
  8. ۸. طبری، محمدابن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، دارالفکر للطباعة والنشر والتوزیع، بیروت، 1415 ق.
  9. ۹. ، المنتخب من ذیل المذبل، موسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، بی تا.
  10. ۱۰. ، دلایل الامامه، بعثت، قم، 1413ق.
  11. ۱۱. طبری، محمدبن جریر، التاریخ الطبری، تحقیق: محمدابوالفضل ابراهیم، دارالتراث، بیروت، بی تا.
  12. ۱۲. طوسی، محمدبن حسن، الامالی، دارالثقافة للطباعة و النشر، قم، 1414ق.
  13. ۱۳. طیرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، تحقیق: حمدی عبدالمجیدالسلفی، داراحیاءالتراث العربی، قاهره، بی تا.
  14. ۱۴. عبدالعزیز سالم، تاریخ عرب قبل از اسلام، ترجمه: باقر صدری نیا، انتشارات علمی و فرهنگی، بی تا.
  15. ۱۵. عقیلی، محمدبن عمرو، ضعفاء العقیلی، تحقیق: عبدالمعطی امین قلعجی، دارالکتب الاسلامیة، بیروت، 1418ق.
  16. ۱۶. فراهیدی، خلیل، کتاب العین، نحقیق: مهدی مخزومی، ابراهیم سامرائی، چاپ دوم، موسسه دارالهجرة، بی جا، 1409ق.
  17. ۱۷. مبرد، محمدبن یزید، الکامل فی اللغة و الادب، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، چاپ سوم، دارالفکرالعربی، القاهره، 1417ق.
  18. ۱۸. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، موسسه وفاء، بیروت، بی تا.
  19. ۱۹. محاملی، حسین بن اسماعیل، امالی المحاملی، تحقیق: ابراهیم القیسی، دارابن القیم، الاردن، 1412ق.
  20. ۲۰. محمد الحسون و ام علی مشکور، اعلام النساء المؤمنات، اسوه، قم، 1411ق.

 

  1. ۱. مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه: ابوالقاسم پاینده، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ پنجم، تهران، 1374.
  2. ۲. مفید، محمدبن نعمان، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ترجمه: هاشم رسولی محلاتی، انتشارات علمیه اسلامیه، 1346.
  3. ۳. ، الامالی، تحقیق: حسین استاد ولی علی اکبر غفاری، قم جماعة المدرسین فی الحوزه، بی تا،
  4. ۴. ، الجمل، قم، مکتبة الداوری، بی تا.
  5. ۵. ، الکافئه، تحقیق: علی اکبر زمانی نژاد، دارالمفید للطباعة و النشر و التوزیع، بیروت، 1414ق.
  6. ۶. مقدسی، مطهربن طاهر، البداء و التاریخ، بورسعید، مکتبة الثقافة الدینیه، بی تا.
  7. ۷. منقری، نصربن مزاحم، پیکار صفین، مترجم: پرویز اتابکی، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، تهران،1370.
  8. ۸. نسائی، احمدبن شعیب، السنن الکبری، تحقیق: عبدالغفار سلیمان البنداری و سیدکسروی حسن، دارالکتب العلمیة، بیروت، 1411ق.
  9. ۹. نسایی، احمدبن شعیب، خصائص امیرالمومنین، تحقیق: محمدهادی امینی، مکتبه نینوی الحدیثه، تهران، بی تا.
  10. ۱۰. نیشابوری، محمدبن حاکم، المستدرک الحاکم، تحقیق، یوسف مرعشی، دار المعرفة، بیروت، 1406ق.
  11. ۱۱. همدانی، احمدالرحمن، الامام علی بن ابی طالب، چاپ دوم، مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر، 1419ق.
  12. ۱۲. واقدی، محمدبن عمر، مغازی، تحقیق: مارسدس جونس، چاپ سوم، موسسة الاعلمی، بیروت، 1409ق.
  13. ۱۳. یعقوبی، احمدبن ابی یعقوب، التاریخ الیعقوبی، دارصادر، بیروت، بی تا.
  14. ۱۴. ، تاریخ یعقوبی، ترجمه: محمدابراهیم آیتی، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ششم، تهران، 1371.

ب:

  1. ۱. آئینه وند، صادق، «زنان در نخستین سده های اسلامی»، پژوهش زنان، دوره ی سوم، شماره سوم، پاییز، 1383.

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: عرصه های حضور زنان

تاريخ : جمعه 3 اسفند 1397 | 12:15 | نویسنده : کاظمی |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.